ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
از آنجا که فعل lie دارای چند معنی است و بسته به معنا میتواند باقاعده یا بیقاعده باشد، گاه زبانآموزان در کاربرد درست آن دچار مشکل و سردرگمی میشوند. مشکل وقتی پیچیدهتر میشود که پای فعل lay هم به میان آید که شکل سادهی آن با گذشتهی بیقاعدهی فعل lie یکسان است. در جدول بالا میتوانید صورتهای مختلف این دو فعل را همراه با معنا بیابید. همچنین در زیر مثالهایی از این فعلها در قالب جمله به همراه ترجمهی فارسی آنها آمده است.
She lies about her age.
او دربارهی سنش دروغ میگوید.
He was unable to lie convincingly.
او قادر نبود که به طور متقاعدکنندهای دروغ بگوید.
The town lies on the coast.
شهر بر روی ساحل قرار دارد.
The valley lay below us.
دره زیر پایمان قرار داشت.
The doctor asked him to lie [=lie down] on the table.
دکتر از او خواست که بر روی تخت دراز بکشد. (در انگلیسی تخت بیمار را table میگویند)
She laid the baby down gently on the bed.
او نوزاد را به آرامی بر روی تخت گذاشت.
The cuckoo lays its eggs in other birds' nests.
فاخته تخمهایش را در لانههای پرندگان دیگر میگذارد.